رایانرایان، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه سن داره
زندگی مشترک مازندگی مشترک ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
جانانجانان، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

رایان و جانان،تمام زندگی من

زندگی را باید زندگی کرد...

دونفره، رایان9، 4.جانان1،2

سلام اون عددهای توی عنوان سن این موقعتون هست😘 بااینکه خستته میشم اما کاش همیشه بچه بمونید، دلم میخواد بچگی کنید بازی کنید... رایان این روزها دوباره ایرادگیر شدی توی سرما هی لباس نمیپوشی اکثرا از خونه مامان جون که میخوایم بیایم گیر میدی و لباس نمیپوشی که بیای🙄 دایی رضا به جانان یاد داده که جایی خواست بشینه تکیه بده به بالش، الانم میاد وکنار داداشش میشینه که تکیه گاه داشته باشه😘🌹 مدادرنگی جایزه اقارایان برای اومدن به دندون پزشکیه🏵️ اینجا رفتیم رستوران جانان اینقدر جیغ زد که نشد تو سالن بمونیم🐵 عاشقتونم عزیزان من😘😘😘 یه روز برام گل خریدی گفتی چون بابا برات نمیخره من به جاش خریدم🤐😢🤗 همیشه مهربون بمون عزیزم ...
26 آذر 1398

جانان دلم

سلام نفس ها سلامتتیون ارزومه. جانان خانم اصلا نمیذاره گیر مو بزنم توی موهاش، فوری بیرونش میاره، این روزها هم خیلی گریه میکنه و فقط میخواد بغلش کنم بذارمش روی میز و کمد... عاشقشم لوس مامان اما کمرم خرد شده😁 غذاکم میخوره ودندوناش داره بیرون میاد درصورتیکه8 تاشو داره😘❣️ خاله رویا یه طوطی داره بهش غذامیده خوابیدی و داری نگاش میکنی😘😘😘 . #جانان #یک سالگی ...
26 آذر 1398

خواستن توانستن است

سلام عشقای دلم دیشب یه برنامه توی تی وی نشون داد که خانمه درخت کریسمس درست کرد، اینجور بود که با ارد و دارچین خمیر پخت باقالب شکلای قشنگ تزیینی بهش داد، ناگفته نمونه چند روز دیگه کریسمس وشب یلداهست. ازهمون ساعتی که با رایان برنامه رو دیدیم یک ریز فقط درباره اینکه چکارکنیم واسه درخت کریسمس و شب یلدا و وسایلی که لازم داریم... حرف زد، هرچی میگفتیم داره بارون میاد جایی باز نیست درختی نداریم سرگرم کارهای دیگه ش کردم... انگار که اگه به مرادش نمیرسید اون شب صبح نمیشد. منکه خسته و کوفته ساعت11 شب گفتم بریم بخوابیم میگفت دلم میخواد یه داد محکم بزنم😁😘اما نمیشد ابجی ش خواب بود. وقتی با باباش رفت توحیاط که پمپ هواگیری کنن، شاخه درخت یکهفته پیشی که خا...
26 آذر 1398

هنرهای رایان

سلام این صفحه رو میذارم برای هنرهای گل پسرم چون به کاردستی درست کردن علاقه داره، وجدیدا نقاشی هم میکشه. این درختیه که توی پارک دیدیم و شد مدل پاییزیمون نقاشی جاده نتهای موسیقی مدل گذاشتی نقاشیش کشیدی😘😘 امروز که این نقاشی میذارم15 آذر99هست مدل نقاشی ...
16 آذر 1398

رایان وحیوانات

دیروز عصر با مامان جون و خاله ها رفتیم تخت جمشید گفتی میخوام سوار اسب بشم، ترسیدی اما بهت گفتم تا سوار نشی ترست نمیریزه. تازه طوطی بازی هم کردی خونه خاله رویا ناگفته نمونه که طوطی اومد روسر جانان نشست و جیغش رفت بالا😉😄 ...
16 آذر 1398

آتلیه جانان یکسالگی

سلام  دختر نازم وپسرعزیزم باخاله مهسا ،جانان بردیم اتلیه، یه سری از عکسهاش که برام فرستادن میذارم اینجا بمونه به یادگار... کفشهاتو دراوردم و کشمش بهت دادم که مشغولی ...
14 آذر 1398

دیالوگهای بچگانه

سلام نفسهای من ازامروز میخوام توی این قسمت حرفهایی که شمامیزنید و من اون لحظه شوکه میشم بنویسم. واقعا بچه ها بعضی وقتها جملاتی به زبان میارن که باید سالها راجع بهش فکر کرد. امیدوارم بتونم ادامه ش بدم. ر: بابا وقتی بامن بازی کنه بهش حقوق میدم ن:چرا؟ ر:که دیگه سر کار نرع، منم بهش همون حقوق میدم که بقیه بهش میدن😘 . . . ر:چرا به پسرهمسایه گفتی عزیزم؟ فقط من و آبجی عزیزای تو هستیم🤐 . . . ر: من دیگه بابا رو دوست ندارم، فقط تو از حالا ازمون مواظبت کن، چون هروقت میاد خونه عصبانیه، هی میگه بکن هی میگه نکن😶 . . . ن:غذا بخور تاتپل بشی ر:من دوست ندارم چاق بشم میخوام لاغر بمونم دوست دارم مثل دایی رضا باشم، لاغر، براهمین غذانمیخورم. 🤗...
14 آذر 1398
1